شخصیت افسرده

شخصیت افسرده

(بخشی از مقاله سندرم شخصیت نوشته جاناتان شدلر، 2021.)

تمهیدات

علی‌رغم حذف آن از DSM، شخصیت افسرده شایع ترین سندروم شخصیتی است که در اتاق درمان مشاهده می‌شود. این به معنی واقعی کلمه یک سندروم شخصیت، با تمام ویژگی‌های آن است: یک الگوی پایدار از عملکرد روانشناختیِ مشهود از دوران نوجوانی که طیف کاملی از فرآیندهای شخصیتی را در بر می‌گیرد.

شخصیت افسرده کیست؟

افراد دارای شخصیت افسرده به شکل مزمن در برابر عواطف دردناک به ویژه احساس بی‌کفایتی، غم، گناه و شرم آسیب پذیر هستند. آنها در وهله اول در تشخیص نیازها و خواسته‌های خود مشکل دارند، و وقتی هم که نیازهایشان را تشخیص می‌دهند در بیان کردن آن نیازها و درخواست کردنشان مشکل دارند.

افراد افسرده غالباً در مورد کسب لذت دچار تعارض هستند. اینطور به نظر می‌رسد که با یک آرزوی ناهشیار برای تنبیه خودشان انگیخته می‌شوند؛ این آرزو از طریق  قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که منجر به درد می‌شود یا به محرومیت از فرصتی برای خوشی و لذت‌ می‌انجامد پیگیری می‌شود.

یک ناظرِ با بینش روانشناختیِ بالا احتمالاً آنها را باعبارت ” بدترین دشمن خودش!” توصیف می‌کند. جایی که دشمن وجود دارد، معمولاً خشم و پرخاشگری هم وجود دارد.

دوگانه‌ی فقدان و خشم

الف) خشم:

یکی از الگو‌های روانشناختیِ اصلی در شخصیت افسرده حملات درون روانی علیه خود است. فرد عصبانی است، در برابر تجربه خشم دفاعی عمل می‌کند و به جای تجربه خشم آن را به سمت خودش بر می‌گرداند. حالا عصبانیت را به شکل خود انتقادگری، خود تنبیهی و سرکوب خود تجربه می‌کند.

مصداق آن در بین آیتم‌های آزمون سواپ این است: :” در تایید یا ابراز خشم نسبت به دیگران مشکل دارد و در عوض افسرده، خود سرزنشگر، خودتنبیه‌گر و … می‌شود.”

به طور خلاصه، فرد افسرده با خودش به مانند کسی که خوار می‌شمارد رفتار می‌کند.

برای درمانگران به سادگی این احتمال وجود دارد که متوجه خشم و پرخاشگری بیمار نشوند، زیرا افراد با شخصیت افسرده گرایش به موافقت و تایید بیش از اندازه دیگران دارند وهمواره نیازهای دیگران (و البته نیازهای درمانگر به مثابه‌ی دیگری!) را در اولویت قرار می‌دهند.

اگر قرار است رواندرمانی، تغییرات روانشناختیِ معنادار ایجاد کند؛ خشم باید شناسایی شود، تجربه شود و در طول رابطه‌ی درمانی کاوش و بررسی شود.

ب) فقدان:

الگوی روانشناختی دوم شامل جدایی، طرد شدن و فقدان یا از دست دادن است. فرد افسرده احتمالاً درگیر مشکلاتی در روابط بین فردی است و به نحو دردناکی نیز نسبت به این مشکلات آسیب پذیر است. آنها می‌ترسند که طرد شوند و بدون محافظ و مراقب بمانند؛ در نتیجه‌ از تعارضات بین فردی اجتناب می‌کنند و در ابراز و پیگیری امیال خود مشکل دارند. مردم داری و مفید بودنِ بی‌مورد و افراطی از افراد دربرابر طرد شدن یا تایید نشدن محافظت می‌کند.

شخصیت افسرده در جلسات درمانی

 در جلسات روان‌درمانی انتقادات و نارضایتی‌های به حق خود را از ترس آسیب زدن به احساسات درمانگر یا رابطه‌ی درمانی سرکوب می‌کنند. به جای بیان نیازها و خواسته‌های خود آن چیزی که به آنها پیشنهاد می‌شود را می‌پذیرند و با همان کار می‌کنند.
این شکل از رابطه می‌تواند به یک داینامیسم خاص منجر بشود که در آن درمانگر فکر کند همه چیز دارد به خوبی پیش می‌رود در حالی که اینطور نیست، و در نتیجه الگوی روابط ناکارآمد بیمار در رابطه درمانی باز آفرینی می‌شود.

این الگو احتمالاً ریشه در روابط مغشوش یا دسترسی پذیری عاطفی ناکافیِ مراقبین در سالهای ابتدایی رشد دارد. و منجر به رشد حس تهی بودنِ عاطفی و ناکافی بودن و همچنین باور به اینکه این محرومیت به دلیل بد بودن ذاتیِ آنهاست می‌شود.

برخی بیماران یک حس نافذ و عمیق مبنی بر اینکه چیزی یا کسی که برای رفاه و حس سلامت آنها ضروری بوده است از دست رفته و هرگز نمی‌توانند التیام بیابند دارند.

این احساسات می‌توانند کریستالیزه شوند، و با تجارب بعدیِ از دست دادن تقویت شده و شدت یابند.

پاداش‌ها و لذت‌هایی که به صورت واقع بینانه‌ای در دسترس هستند ممکن است به عنوان سایه‌ای کم رنگ از آنچه از دست رفته یا می‌توانسته وجود داشته باشد تجربه شوند.

چنین بیمارانی احتمالاً پیش از آنکه قادر به سرمایه‌گذاری عاطفی بر آنچه که اکنون زندگی می‌تواند به آنها بدهد باشند؛ به کمک درمانگر برای سوگواری برای آنچه از دست رفته است نیاز دارند.

برای برخی از بیماران با شخصیت افسرده، الگوهای خشمِ ناهشیار و حمله به خود غالب است. برای دیگران الگوهای جدایی و فقدان غالب است.

این الگوها در ادبیات بالینی و پژوهشی تحت عنوان‌های افسردگی درونگرا (خودانتقادگر) و افسردگی آناکلیتیک[1] (وابسته) بحث شده‌اند. در هر شخصِ افسرده ممکن است مقداری از هر دو الگو با نسبت‌های متفاوت وجود داشته باشد.

شخصیت افسرده در بین درمانگران

شخصیت افسرده رایج‌ترین سبک شخصیتی‌ در بین افرادیست که به حرفه‌های مرتبط با سلامت روان جذب می‌شوند. روان درمانگران فرصت‌های بی‌پایانی برای اهمیت دادن به دیگران به جای اهمیت دادن به خود، مفید بودن و کمک کننده بودنِ بی‌جهت و سرزنش خود بابت قصور در استاندارد‌های غیر واقع بینانه‌ای که به خود تحمیل کرده‌اند دارند.


[1] Anaclitic
یا به لحاظ احساسی وابسته و متکی به دیگران

بیشتر بخوانید